وقتی پسرکی را به جرم فروختن نوار غیر مجاز به کمیته میآورند و نوارهایش را از بین می برند، ابراهیم دلش برای این جوان میسوزد و به مقدار قیمت نوارها به پسرک پول میدهد تا کاسبی جدیدی برای خود راه اندازد، او این گونه مال حلال به دست میآورد هم مبتذل نمیفروخت